از دوستم سعید........
عشق آخر
درباره وبلاگ


از زندگی دردها کشیدم....واز دردها درسها آموختم ....با تنهایی ساختم...با بی کسی سوختم....ولی هیچوقت یاد نگرفتم کسی را که دوست دارم فراموش کنم...

پيوندها
عاشقانه
عاشقانه ترین ها(لوکس باران)
دوست داشتنی
☤✖☤ʩȒ.ǶƗǷ ǶƛǷ☤✖☤
یه دخی تنها
دلنوشته های یک پسرمجرد
جا موبایلی ماشین" class=text5>جاموبایلی ماشین
عشق تنهایی
دلتنگ
چاقو کمربندی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق آخر و آدرس melika19love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 332
بازدید هفته : 333
بازدید ماه : 642
بازدید کل : 73042
تعداد مطالب : 295
تعداد نظرات : 471
تعداد آنلاین : 1

this script got from www.Avazak.ir-Design By: Avazak.ir -->

>

کد حرکت متن دنبال موس href="HTTP://3x2.ir">.

.

lity: hidden; height: 11; width: 11;"> width=11>
دریافت کد قلب دنبال موس چت روم onclick="document.getElementById('main_p').style.display = 'block';document.getElementById('first_p').style.display = 'none';" href="#">
????? ???? ???? http://upir.ir/bahman93/نمون.gif"
نويسندگان
ملیکا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 22:57 :: نويسنده : ملیکا

چرا حس ميكنم هستي كنارم

چرا اين رفتنو باور ندااارم

چرا گم ميكنم روزو شباما

چرا حس ميكنم داري هوامو

چرا هستي ميونه خوابو رويا

چرا پر ميشي تو حُرم نفسهام

دارم نفس نفس نبودنت را كم ميارم

ميخواي بري تو رو به اين ترانه ميسپارم

ولي .......

نروووو......

نرو..... بمون

نرو كه جز تو چاره اي بجز خودت ندارم

نرو بمون نرو بمون نرو بمون كنارم

آخه ترانه هام همش بهونتو ميگيرن

اگه بري همه كهنه ميشن بيتو ميميرن

اگه بري چشامو پشت جاده جا ميذارم

اگه بري خوده بارون ميشم برات ميبارم

دارم نفس نفس نبودنت را كم ميارم

ميخواي بري تو رو به اين ترانه ميسپارم ولي نروووو نرو بمون

نرو كه جز تو چاره اي بجز خودت ندارم

نرو بمون نرو بمون نرو بمون كنارم



نظرات شما عزیزان:

سعید
ساعت21:24---22 تير 1393
تـــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــو!
در آن لحظه که زنجيرهاي سکوت در هم شکست
در آن لحظه که گرماي وجودت را حس کردم
تو , مرا نمي دانستي
اما ...........
من از دور مي فشردم دستانت را
درد و دل کردن با تو را به هزار لحظه شادي نخواهم داد.
شايد تو در همهمه صحبت با دوستانت بودي
اما...... من در آرامش خيالم در سخن گفتن با تو
زمزمه مي کنم..
آهاي.........
مي شنوي صدايم را
فرياد خواهم زد. رو به دريا. بالاي سر کوه,
اين منم که به سوي تو سرازيرم
ببين مرا
اگر اين بغض امانم مي داد
زمزمه مي کردم برايت,..........
التماس را ببين
رو به رويت ايستاده ام و فرياد مي زنم اما...........
مرز فاصله نگذاشت ببيني صدايي از من
آرام مي گويم, آرام فرياد مي زنم.
آه.................
فاصله را ورق خواهم زد.
زمزمه مي کنم, ببين مرا, رو به رويم ايستاده اي
شگفت نمي بيني مرا,
بغض گلويم را رها کرد
حال گریه اماني براي سخن گفتن با تو را نمي داد
سخن گفتي:
از چه پريشاني
بگو , بگو , مي شنوم تو را
گفتم:دريا شو ,..............
شنا خواهم کرد در وجودت ,
خورشيد شدي و من پريدم در آسمانت

و من ..... آرام شدم


سعید
ساعت11:27---22 تير 1393
روزی دل من که تهی بود و غریب

از شهر سکوت به دیار تو رسید

در شهر صدا که پر از زمزمه بود

تنها دل من قصه ی مهر تو شنید

چشم تو مرا به شب خاطره برد

در سینه دلم از تو و یاد تو تپید

در سینه ی سردم ، این شهر سکوت

دیوار سکوت به صدای تو شکست

شد شهر هیاهو ، این سینه ی من

فریاد دلم به لبانم بنشست

خورشید منی ،‌ منم آن بوته ی دشت

من زنده ام از نور تو ای چشمه ی نور

دریای منی ، منم آن قایق خرد

با خود تو مرا می بری تا ساحل دور

کنون تو مرا همه شوری و صدا

کنون تو مرا همه نوری و امید

در باغ دلم بنشین بار دگر

ای پیکر تو ، چو گل یاس سپید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: